مدرسه حفظ بندرکنگ

 

ابوبكر صدیق رضی الله عنه

ایشان؛ عبدالله بن عثمان بن عامر بن كعب، که نسبش با نسب پيامبر صلی الله علیه و سلم در مرّه بن كعب وصل مي‌شود،است. دو سال و شش ماه بعد از واقعه عام الفيل به دنیا آمده، و نخستین مرد اسلام بشمار مي‌رود.

در فضيلت او آیات واحادیث زیادی وارد شده است، از جمله:

 خداوند مي‌فرمايد: والذي جاء بالصدق وصدق به أولئك هم المتقون (الزمر: ٣٣). «اما كسى كه سخن راست بياورد و كسى كه آن را تصديق كند، آنان پرهيزگارانند».

 أبو سعيد خدري رضي الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و سلم روايت مي‌كند كه فرمود: «إنَّ من أَمنِّ الناس عليّ في صحبته و ماله: أبوبكر، و لو كنت متخذاً خليلاً غير ربي لاتخذت أبابكر، و لكن أخوة الإسلام ومودته، لا يبقين في المسجد باب سدّ إلاَّ باب أبي بكر». رواه البخاري.

 

«کسی که از همه بیشتر در رفاقت و دوستی و با مال و دارایی خود بر من منت دارد، همانا ابوبکر مي‌باشد. و اگر چنانچه غیر خدا کسی را به عنوان دوست بر مي‌گزیدم، ابو بکر را بر مي‌گزیدم. اما دوستي و اخوت اسلامي، كافي استتمام درهايي را كه به مسجد باز شده اند، ببنديد جز دروازه خانه ابوبكر را».

 از عمرو بن العاص رضي الله عنه روايت است كه می گوید: از رسول الله صلی الله علیه و سلم  سؤال کردم: «أي الناس أحب إليك؟ قال: عائشة، فقلت: من الرجال؟ قال: أبوها، قلت: ثم من؟ قال: عمر بن الخطاب، فعد رجالاً» متفق عليه.

«چه كسي از مردم را بيشتر دوست داري؟ فرمود: عائشه، گفتم از میان مردها؟ فرمود: پدرش، گفتم: سپس چه كسي؟ فرمود: عمر بن خطاب، و بعد از او نیز چند مرد ديگری را شمار كرد».

 محمد بن حنفيه مي‌فرمايد: از پدرم (علي بن أبي طالب پرسیدم: «أي الناس خير بعد رسول الله صلی الله علیه و سلم  ؟ قال: أبوبكر، قلت ثم من؟ قال: عمر».

«چه كساني بعد از رسول الله صلی الله علیه و سلم  بهترين مردم‌اند؟ فرمود: أبوبكر، گفتم سپس چه كسي؟ فرمود: عمر.

ابو درداءرضی الله عنه مي­گويد: من نزد پيامبرصلی الله علیه و سلم  نشسته بودم، كه ناگهان حضرت ابوبكر در حاليكه گوشه لباسش را گرفته بود تا جاييكه زانويش را نمايان ساخته بود، پيدا شد. آنگاه پيامبر صلی الله علیه و سلم  فرمود: «اين دوست و يار شما دعوا كرده است.» حضرت ابوبكر رضی الله عنه سلام كرد و گفت: اي رسول خدا! ميان من و ابن خطاب نزاعي روي داد و من او را عصباني كردم و سپس پشيمان شدم و از او خواستم كه مرا ببخشد، اما او از اين كار امتناع ورزيد، لذا پيش شما آمدم، آنگاه پيامبر صلی الله علیه و سلم  فرمود: «یغفر الله لک یا ابابکر» «خدا تورا ببخشايد اي ابوبكر» پيامبرص سه بار اين جمله را تكرار نمود، سپس حضرت عمرا پشيمان شد و به منزل حضرت ابوبكر آمد و پرسيد: آيا ابوبكر اينجاست؟ گفتند: نه، آنگاه پيش پيامبر  آمد و به او سلام كرد، آنگاه صورت پيامبر  از خشم و ناراحتي سرخ شد، تا جايي كه حضرت ابوبكر ترسيد كه از ناحيه پيامبر  چيزي ناخوشايند به عمر برسد لذا بر روي زانوهايش نشست و گفت: اي رسول خدا، بخدا من ظالم­تر بودم! وي دوبار اين گفته را تكرار كرد، آنگاه پيامبر فرمود: «ان الله بعثنی الیکم فقلتم: کذبت و قال ابوبکر صدق و واسانی بنفسه و ماله فهل انتم تارکو لی صاحبی؟» الله تعالي مرا بسوي شما فرستاد، آنگاه شما مرا تکذیب کردید و ابوبكر مرا تصدیق کرد و با جان و مالش مرا ياري و حمايت نمود. پس آيا، شما يارم را بخاطر من رها مي­كنيد؟» پيامبر دوبار اين جمله را تكرار فرمود. حضرت ابوبكر، بعد از آن ديگر، اذيت نشد.[1] روايت از بخاري.

 از ابن عباس روايت است كه از او پرسيده شد چه كسي بعنوان اولين نفر به پيامبر  ايمان آورد؟ وي گفت: اولين كسي كه به او ايمان آورد، حضرت ابوبكر بود.

 از عمار بن ياسر روايت است كه گفت: پيامبر را ديدم كه فقط پنج برده و دو زن و ابوبكر همراه او بودند. روايت از بخاري.[2]

نكته­ها و عبرتها:

 1- حضرت ابوبكر برترين صحابه ي مي­باشد.

2- بر انسان مسلمان لازم است از كسي كه نسبت به او خطا كرده، فوراً عذرخواهي كند و در اين رابطه امروز و فردا نكند. و مشابه چنين شخصي، كسي است كه در دام يكي از معصيتهاي الله تعالي گرفتار شده است، يعني بر او واجب است كه فوراً از آن توبه كند.

3- كسي كه داراي سوابق درخشان و خوب، فراواني است، لازم است لغزشهاي جزئي و ناچيز او مورد بخشايش قرار بگيرد.

4- گذشت و اغماض از خطاي ديگران يك اخلاق والا و ارزشمند اسلامي است كه اصحاب پيامبر به آن متصف گرديده­اند.

5- اعتراف مسلمان به خطا و اشتباهش و درخواست عفو و گذشت از كسي كه نسبت به او خطا كرده، يكي از ارزشها و اخلاقي بزرگ‏منشانه است كه فقط و فقط عادلان و منصفان بدان متصف مي­شوند.

6- وقوع خطا از انسانهاي بزرگ و با فضيلت چيزي از ارزش آنها نمي­كاهد، زيرا تمام انسانها خطا می‏کنند و بهترين خطاكاران، توبه كاران مي­باشند!

7- براي همنشين، مستحب است، حال و موقعيت همنشين و مخاطب خود و تغييراتي كه بر روي چهره وي پديدار مي­شود، اعم از خوشحالي يا غم يا خشم را ملاحظه و مراعات نمايد و بهمين خاطر حضرت ابوبكر تغيير چهره پيامبر را ملاحظه نمود و كوشش كرد تا مسئله­اي را كه موجب خشم و تغيير چهره پيامبرج شده، توضيح دهد.

8- جواز تعريف روبروي انسان اگر در اين كار مصلحتي باشد و بيم آن نرود كه فرد تعريف شده مغرور و مفتون شود.[3] 

 

 

 


[1]) صحيح البخاري (3661) حافظ ابن كثير در البداية 4/69-71  گفته است: « و اين مانند نص بر اين است كه او اولين كسي است كه مسلمان شده است و اين همان (قول) مشهور از جمهور اهل سنت است.» سپس اقوالي از بعضي از اهل علم را در اين رابطه ذكر نموده، سپس در 4/73 گفته است: « در حقيقت ابوحنيفه با جمع در بين اين اقوال جواب داده، اولين كسي كه از ميان مردان آزاد ايمان آورد، ابوبكر بود، و از ميان زنان، خديجه و از ميان خدمتكاران و بردگان زيد بن حارثه و از ميان پسر بچه­ها علي بن ابي طالب بوده است.» نگا: فتح الباري 7/ 24 ـ 170. 

[2]) يعني وي سنت و روش  پيامبرج را ترك نگفته است. و اين اثر را ابن ابي شيبه (18433) و يعقوب در 3/263 و طبري در تاريخش 2/314 از دو طريق كه يكي از آنها ديگري را تقويت مي­كند، از ابن عباس، روايت كرده­اند. پس اين حديث حسن لغيره است.

[3]) صحيح البخاري، مناقب الانصار، باب اسلام ابوبكر (3857)

صفحه قبل 1 صفحه بعد


ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 198
بازدید کل : 8494
تعداد مطالب : 28
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1